در بازیگری درک لحظه ها ، موقعیت ها و خودِ جریان بازیگری، بایدخودتون رو موظف کنید که بصورت روزانه به یکسری موارد دقت کنید. چون مجموع این موارد زیست و تجربه شما رو برای بازی بهتر بالا می برند. نترسید، قرار نیست یک طومار چند ده متری به شما بدیم که چه کنین و چه نکنین، با همین چند کار ساده که در ادامه میگیم، باید کمی بهتر زندگی رو ببینید و درک کنید.
حالا دقیقا چه کنیم؟
کار اول: همین دیدن های ساده
یکی از کارهای روزانه بازیگر دیدن هست. دیدن چه چیزی؟ هرچیزی، یادتون باشه شما فقط باید کمی آگاهانه تر ببینید، مثلا: کلاه ها ، لباس ها ، صورت ها ، راه رفتن ها ، شغل ها ، …
خُب دیدیم،چه اتفاقی افتاد؟
در بحث دیدن ، یک سری چرا به وجود میاد که هرکدوم خودش داستانی پشت سر داره. اینکه چرا اون مرد چنین کلاهی پوشیده؟ شاید بهش هدیه دادن، شاید پیداش کرده، شایدم توی یه مغازه ی کوچک ته بازار خریدتش تا هم خودش سردش نشه و هم به اون مغازه دار کمکی کرده باشه و خیلی موارد دیگه که شما میتونین به این شاید ها اضافه کنید. یا چرا اون خانم یک عینک به چشم و عینک دیگه ای رو به گردن آویزون کرده؟ یا اینکه چرا اون بچه اینطور راه میره؟ … این چراها در مقام بازیگر در شما ایجاد میشه نه جست و جوی بی جا در زندگی دیگران. هیچ کس هم، جواب سوالات شما رو نمیده، خودتون در ادامه جواب های خوبی براشون پیدا می کنین.
به نظر شما این موارد به شما در رسیدن به نقشتون کمک نمی کنه؟ مثلاً طریقه راه رفتن ها و استفاده مناسب برای نقشتون، یا طریقه ایستادن یا عینک ها و… . قطعا به کار میان، شک نکنید.
کار دوم: همین شنیدن های ساده
به صدای پرنده ها گوش بدین ، ماشین ها ، دست فروش ها ، صدای کفش بچه ای که با فشار پاهای کوچیکش صداش به گوش شما می رسه. (عقب کفش یک سوت قرار داره ) ، صدای مردم ، همهمه و …
وقتی جایی تنها شُدید، مثلا توی وقت استراحتِ تمرین بازیگریتون، چشمتون رو ببندین و صداها رو در ذهنتون مرور کنید، حالا دوباره به صداها توجه کنین . بی تاثیر نیست که صدا وشنیدن چقدر به بازیگری کمک می کنه، گاهی کلید ورود به دنیای جدید هستند…
کار سوم: لمس کردن، همین حس های ساده
از وسایلتون شروع کنید، قلم، جاسوئیچی، موبایل، لیوان، فندک، کیف پول، و حس هایی که دارید رو درک کنید . مثلاً حس سردی میله های وسط قطار مترو که برای لحظه ای تا رسیدن به ایستگاه بعد، اونو گرفتین . یا جنس پارچه پیراهن یا تی شرتتون، یا چند خودکار رو بطور جداگانه لمس کنین و حس هاتون از نوشتن با هر کدوم رو، روی کاغذ بنویسید .
چه نقشی برای بازی باشه و چه نباشه
حالا دیگه چه نقشی برای بازیگری داشته باشین چه نه، متوجه شدین که این سه مورد چقدر میتونن بعدها به کمک شما بیان و حتی کوچک ترین تجربه ها هم میتونن بزرگترین راه های نجات در سخت ترین موقعیت های بازیگری برای شما بشن. موفق باشید.